سفارش تبلیغ
صبا ویژن
فاتولز – جدیدترین ابزار رایگان وبمستر

- 188 -

هوشنگ گلشیری نوشته بود :

آدم گاهی دلش میخواهد بنشیند و با یکی درمورد کتابی که خوانده است حرف بزند ، درست انگار دارد دوره اش میکند . اما کو تا یکی اینطور و آن همه اُخت پیدا شود ؟ خواهید گفت پیدا میشوند . بله ، میدانم . من هم  داشتم ، یکی دو تا . آنقدر باهم اخت بودیم که اگر یکی نمی آمد ، سروقت به پاتوقمان نمیرسید ، دلشوره میگرفتیم . بعدش ، خب ، معلوم است ، یکی زن میگیرد ، یکی سفر میرود ، یکی میرود مذهبی میشود ، یکی هم غیبش میزند ، خودکشی میکند . دست آخر وقتی خوب زیر و بالای کار را ببینی ، متوجه میشوی که آدم ها ، بیشترشان نمیتوانند تا آخر خط تاب بیاورند .

 

برایِ من ، داشتنِ آدمی که تمامِ ابعادم را در دامانِ رابطه مان بریزم یک معجزه ست . چنین معجزه ای را داشتم / اینروزها کم تر دارمش . ذهنم انقدر خالی ست که نمیخواهم اضافه گویی هایِ اجباری کنم . اما کم بودنت را همه چیز به من یاد آوری میکند ... مُ بی نا .


+ مریم هستم
| کمی درباره من |

در زبان عبری مریـم یعنـی آیینه دریا .

دریا شکل زنیسـت که نگـاهش عمیـق

و هُرم نفس هایش شرجی ست .

مریـم برای من ،

همان آیینه طغیانگری

و آرامش ِ زن شرجی ست .

مصداق سکون و خشم .

ژرفا و سطح .

شفافیت و تیرگی .

تم ِ تمام و کمالی از آبی ها .

مریم ، خاکستری ِ معمولی ِ

دریاییست در هوای ابری .

زیبایی / زیبایی / زیبایی ...

مریم ، نگاهی ست عمیقتر

از چشمان پنجره ی گشوده به دریا .



روزمرگی ها و حس های گهگدارم را

با بلاگم شریـک میشوم .

این سطور

نه آنچنان قابل و شایسته خواندن اند

پس اگـر من را میخوانید ،

تمامـا از نگاه مهربان خودتان است .

ممنون از محبت دلتان :)


MeLoDiC

قالب